بسم الله
سلام
**دیدار **
چشم بد دور، عمرتان بسیار ... کس نبیند ملالتان آقا!
ما نمردیم خون دل بخوری ... تخت باشد خیالتان آقا!
میخواستم از دیروز بگم .. ولی نمیدونم از کجاش بگم .....؟؟؟ دیدار ...دیدار .... دیدار .....
یه اردویی بودیم شب امتحان گفتند هرکس فردا قبول شه هدیه ای قبولیش دیدار و افطاری با آقاس ... همه مثل چی اون شبا تا صبح بیدار موندند و فقط درس خوندن ... موقع اعلام نتایج اعلام کردند متاسفانه فقط ده نفر اول این سعادت نصیبشون میشه ..... ولی الان نمیدونم چه جوری دیروز منم روزه امو با تبرک آقا باز کردم .....
افسوس ! خدا حاجت یک عمر مرا داد ... ای کاش لب سرخ تری خواسته بودم
طبق معمول نفرات اول اونجا بودیم ولی متاسفانه بازم چون خیلی بهمون گیر دادند به ردیف اول نرسیدیم .. میرسیدیمم اونجا جایی بچه هامون بود که میخواستند صحبت کنند .... از ساعت 1 آماده رفتن بودیم ولی حدودای 3 داخل رفتیم ..و آقا 5و ربع اومد .... از حاشیه ها بگذریم ...
ای تو روح و روانم ... یادت آرام جانم
با غم دوری تو تا کی زنده بمانم ... چشم انتظارم ای گل طه
طاقت ندارم یوسف زهرا ... العجل مولا مولا مولا
همیشه پیچیدن این نوا تو بیت بوی عطر نرگسو به مشام همه میرسونه . مجری صحبتشو با این اشعاری شروع کرد که همه بهش حساس بودیم و باز هم هممونو هوایی کرد
جان ایران! چه شد که جانت را ... جان ناقابلی گمان کردی؟!
آبروی همه مسلمانان ... اشک ما را چرا درآوردی؟!
جسم تو کامل است، ناقص نیست ... میدهد عطر یک بغل گل یاس
دستت اما حکایتی دارد… ... رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!
اگه نشنیدید حتما بخونید شعری برای آقا
بچه ها شروع به صحبت کردند .... حرف ها به هم نزدیک بود .... شایدم نزدیک نبود ولی دلا خیلی خیلی بهم نزدیک بود .... خوشحال بودم از اینکه صحبت هایی همشون مشتی بزرک به دهن همه بدخواهان بود ... عملا روی هم رفته همشون درخواست شدیدی برای بازداشت فوری آقای موسوی و خاتمی و حتی تعطیلی سفارت انگلیس بودند ... خوشحالیش اینجاست که وقتی همه میگن همه ی دانشجویان از اوضاع اخیر راضی اند .... تحکیم وحدتیا و انجمن اسلامیا و بسیجیا حرفاشون یکی بود .... و هیچ کدومشون دلالتی بر راضی بودن نداشت ... ما نمیدونم این دانشجو نمایان که راضی اند عضو کدوم تشکل اند ؟؟؟
نسل سوم چو نسل اول هست ... با شعف با شعور با باور
جاری است انقلاب چون کوثر ... هان! «فصل لربک وانحر»
هنوزم باورم نمیشه چه جوری سهمیه گیرمون اومد و رفتیم من که با یکی از بچه ها از انجمن اسلامی دو تا از بچه هامونم از سازمان رسانه . یکی هم بدون اینکه روحش خبر داشته باشه از تحکیم وحدت ... همه جار زدیم تشکل ما 6 تا سهمیه داره نگو فقط همون دوتا بود .... هرکس یه جوری خودشو به آب و آتیش زده بود سهمیه بگیره ... اونجا یکی از بچه هامونو دیدیم که خانوم برادرشون مسئول حوزه بودند راحت سهمیه کش رفته بودند .. ما که به برادرمون بگیم یه جوری آدمو نگاه میکنه انگار سوالای اول قبرو خواستی بعدشم با یه لحن تندی میگه خواهران با برادران جداست ... آره آره .. دیگه ما که اینکاره ایم میدونیم بچه های خودمون هستند بین دفتر برادران و خواهران سه کیلومتر فاصله است تو حیاط اگه همدیگرو ببیند حاظرند بپرند تو حوض تا خدایی نکرده از کنار هم رد نشند ولی نمیدونم شماره پرواز عمره همو از کجا حفظند ؟؟
فقط نه من به هوای تو اشک می ریزم ... که هرچه رود در این سرزمین مسافر توست
یا علی
راستی :
به هرکسی دل ببندم بعد از این خود نیز می دانم ... به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 1:18 عصر روز پنج شنبه 88 شهریور 5
دیشب این طبع، بیقرار شما
خواست عرض ارادتی بکند
دست کم از دل شکستهتان
واژههایم عیادتی بکند
***
چشم بد دور، عمرتان بسیار
کس نبیند ملالتان آقا!
ما نمردیم خون دل بخوری
تخت باشد خیالتان آقا!
***
چیست روباه در مصاف شیر؟!
چه نیازی به امر یا گفته؟!
تو فقط ابرویی به هم آور
میشود خواب دشمن آشفته
***
هست خاموشیات پر از فریاد
در تو آرامشی است طوفانی
«الذی انزل السکینه» تو را
کرده سرشار از فراوانی
***
واژهها از لبت تراویدند
پرصلابت، پرعاطفه، پرشور
آفریدند در دل مردم
عزت، آمادگی، حماسه، حضور
***
این حماسه همه ز یمن تو بود
گرچه از آن مردمش خواندی
رهبرا! تا ابد ولی محبوب
در دل عاشقان خود ماندی
***
سهم دلدادگان تو سلوی
قسمتِ دشمنان تو سجیل
رهبری نیست در جهان جز تو
که ز امت چنین کند تجلیل
***
نسل سوم چو نسل اول هست
با شعف با شعور با باور
جاری است انقلاب چون کوثر
هان! «فصل لربک وانحر»
***
گرچه در باغ سینهات داری
لطفها، مهرها، محبتها
گفتی اما نمیروی چو حسین
تا ابد زیر بار بدعتها!
***
ناگهان در نماز جمعه شهر
عطر محراب جمکران گل کرد
بغض تو تا شکست بر لبها
ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد
***
جان ایران! چه شد که جانت را
جان ناقابلی گمان کردی؟!
آبروی همه مسلمانان
اشک ما را چرا درآوردی؟!
***
جسم تو کامل است، ناقص نیست
میدهد عطر یک بغل گل یاس
دستت اما حکایتی دارد…
رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 1:12 عصر روز پنج شنبه 88 شهریور 5
یا محول ...
شنبه ! امروز را میگویم ، شنبه است ! به ناچار شنبه است ، همان شنبه ای که همیشه برای آدم شدن انتخابش میکنم ! روزی که برای تغییر و تحول فقط و فقط به آن فک میکنم ! اگر این شنبه نبود ، چی میشد ! شنبه ای که هیچ وقت تغییر و تحولات وابسته به آن عملی نشد ، نه اینکه وابسته باشد ! نه ! من این تغییر و تحولات را وابسته به شنبه ای ناچیز میدانم ! اگر شنبه نبود ، باز هم فرقی نمیکرد ، این وابستگی را یکشنبه به دوش میکشید !
اما امروز هم شنبه است ، هم روز اول ماهی که خدا خیلی هوامونو داره ! تو حساب کتاب خودم ، اگه یه روز شنبه باشه و اول ماهم باشه دیگه دوبل حساب میشه و این تغییر و تحولات کولاک میکنن که دیگه ...
اینا حساب کتابای منه که منطقی پشتش نیست ! اگه بخوای هر چیزی و از شنبه شروع کنی ، 80 % اصلا به مرحله استارت نمیرسه ! چه برسه به عملی شدن ...
اما امروز ، امام سجاد امروز را اینگونه میخواند :
الحمدلله الذی جعل من تلک السبل شهره شهر رمضان ، شهر الصیام ، و شهر الاسلام ، و شهر الطهور و شهر التمحیص ، و شهر القیام ، الذی انزل فیه القران ، هدی للناس ، و بینات من الهدی و الفرقان ، فابان فضیلته علی سائر الشهور بما جعل له من الحرمات الموفوره ، و الفضائل المشهوره ...
و فضائل و برتری های آشکاری برای آن قرار داد ...
التماس دعا داریم !
در پناهش
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 10:12 صبح روز شنبه 88 مرداد 31
یا لطیف ...
مستقیم که نگاه کنی ، مسلما همه چی و مستقیم میبینی ! اما اگه کج وایسی ، هر چقد هم که بخوای مستقیم ببینی ، آخرش کج میبینی ! مستقیم وایسادم ، مستقیم نگاه میکنم ، اما همه چی کجه ! شاید اینی که بهش میگم مستقیم ، اشتباه باشه ! شاید کج باشه و من بهش میگم مستقیم ...
اگه دنیا اینجوری باشه ( داشته باشید اینجوری ) الان برام یه جور دیگس ! اما من مستقیم و نگاه میکنم ، رو به رو ، اینم میشه که بقیه کج وایسادن که تو نگاه منی که انتظار دارم وقتی مستقیم و نگاه میکنم همه چی مستقیم باشه ، به جای مستقیم همه چی کج به نظر میاد ! احتمالاته دیگه ، میشه یا شایدم نمیشه !
____________________________________________________________
* به این چند خط بالا میشه هم مستقیم نگاه کرد ، هم کـج !
* کج و میتونید مجاز از جـاده خاکـی بگیرید ...
* همیشه جاده خاکی ، کج راهه نیست . بعضی وقتا جاده خاکی لازمه ! کج راهه یعنی راه همینه که میبینی کجه دیگه ، اما جاده خاکی نه !
* ضدحال اینکه ، وقتی داشتم کتاب و ورق میزدم ، به این صفحه رسیدم که چقد ورق میزنی ، دیگه داری از خرید تفره میری (دست ما رو خوندن دیگه )
*دوستان میخوان مطالب سایت قلم و برا ما بذارن ، مشکلی نیست ! اما زحمت میشه copy - paste میکنید ، همون لینکشو بذارید کفایت میکنه !
التماس دعا داریم !
در پـــناهش ...
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 2:32 عصر روز سه شنبه 88 مرداد 20
بسم الله
سلام
برای نوبت شما (( این پست فقط برای برنامه نوبت شما شبکه بی بی سی فارسی نوشته شده است ))
ماهیت اتفاقات بعد از انتخابات و هدف معترضین ::
فکر میکنم بهترین حرف همان دلایل انقلاب مخملی باشه ::
1 : تزریق کمک های مالی فراوان به حزب اصلاح طلبان
2 :حمایت وسیع رسانه ای در داخل و خارج از کشور از حزب اصلاح طلبان
3:تخریب حزب رقیب به وسیله ی شایعات سهمگین از جمله متهم نموندن آنها به دروغ گویی و سیاه نمایی
4 : اعلام پیروزی حزب اصلاح طلبان قبل از پیروزی و زمینه سازی برای القاء تقلب گسترده
منم بودم اینا رو به زور تو کلم میکردند وقتی میدیدم همش دروغ بوده همش یه بازی وبده و من یه مهره، داغ میکردمو و میریختم تو خیابوناا .. کلی شیشه میشکوندم..چون عملا همممون جو گیریم ...
اما هدفشون ::
این معترضین که ما دیدیم همشون یکی نبودند .. گروهی افرادی بودنند که بنا به دلایل بالا که گفتم و شاید بدون هدف اعتراض
میکردند و این افراد خاکستری وقتی مورد تشویق های افرادی به خصوص رسانه هیا غربی قرار میگرفتند باز هم بدون هیچ هدفی ادامه میداددند .. از هرکدومشونم میپرسیدیم میگفتند رای ما کو .. میگفتیم خب بعدش ..میگفتند خب رای ما کو .. وقتی قانعشون میکردی .. بازم میگفتند رای ما کو .. مثل نوار ضبط شده ادامه میدادند ... باز هم قانعشون میکردیم پامیشدند میرفتند خونشون.... گروهی هدفشون اغتشاش بوده و میخواستند از فرصت استفاده کنند .. و گروهی هدفشون سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بوده ... که این آخریه هدف همه اصلیه و به خصوص غرب بوده .. و مهترین دلیل تشویق آنها به شمار میومده...
پ ن : بی بی سی کجا باشه که بیاد وبلاگمونو نگاه کنه تازشم متنشو بخونه استادو بچسب .. باورم نیمه استادم بیادو ببینه ::
به نام خدا و با سلام
خیلی عالی و با ذوقه ولی محتوایش اندک است درسهای اردو را برای خوانندگان ارایه کنید موفق باشید در پناه خدا |
یا علی
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 6:9 عصر روز دوشنبه 88 مرداد 19