به نام او
چه کسی میداند جنگ چیست؟ (چه سوال کلیشه ایی)
چه کسی میداند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا که اینجا نباشد
کدام دختر دانشجو که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود....از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟
کدام پسر دانشجو میداند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگید؟کشته شد و در آنجا دفن شد؟
چه کسی معنی این جمله هارو درک میکند؟
چگونه میتوانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم؟
چگونه میتوانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه لانه بگیریم؟
کدام مسئله را حل میکنی؟برای کدام امتحان درس میخوانی؟به چه امید نفس میکشی؟کیف و کلاسورت را از چه پر میکنی؟
از خیال؟از کتاب؟از لقب شاخ دکتر یا آدامسی که هر روز مادرت در کیفت میگذارد ؟
کدام اضطراب جانت را می خورد ؟
دیر رسیدن به اتوبوس یا مترو ؟دیر رسیدن سر کلاس ؟ نمره گرفتن ؟
دلت را به چه چیزی بسته ای ؟
به مدرک...ماشین..به قبول شدن در حوزه فوق دکترا ؟
صفایی ندارد ارسطو شدن ... خوشا پرکشیدن پرستو شدن
پ ن : تامل ؟یعنی فکر کردن؟به زبون خودمون فشار اووردن به این مغز خاک خوردمون؟
......
یا علی
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 10:12 صبح روز یکشنبه 87 آذر 3
هو العزیز
گفتم کجا
گفتا بخون
گفتم چرا
گفتا جنون
گفتم که کی
گفتا کنون
گفتم نرو !
!خــــندید و رفــــت
.. در پنــــــــاهـــش ..
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 5:9 عصر روز دوشنبه 87 آبان 20
بسم الله
تو از بهشت آمده ای !
! you have come from paradise
کافی نیس ؟
پــــــــینوشت : یه روز ، یه جا ، یکی گفت : اگه غم هم نباشه تنهای تنها میشم !
به تنهاییت قسم تنهای تنهام اگه دستم تو دست تو نباشه ...
تنها چرا ؟ فقط خودش !
این وسط اگه بخوای تبلیغم کنی میشه بگی : هیچ کس تنها نیست ... !
پیـــــــیـنوشت : دلیل اون جمله خارجکی هم بازم فقط ما دو تا می دونیم !
پیینوشـــــــــت : تو این شبا از ما هم یادی بکنین
در پناهش !
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 5:13 عصر روز چهارشنبه 87 آبان 15
پیش پیش نوشت توجیهی:
گذاشتن این پست فقط دو تا دلیل داشت.
شایدم سه تا.فقط هم ما دو تا میدونیم
بسم الله پاسدار خون شهیدان
شلمچه (نوروز شکوفایی و نوآوری)
چفیه ات کو؟؟؟ ...............سایلنت
میگم چفیه ات کو؟............نجف
مگه با تو نیستم؟.........بابا نجف ..ولم کن دیگه ... نجف
نجف؟؟؟؟
چفیه اش نجف بود....چفیه ای که با هم گرفته بودیم..هدیه ی اعتکاف...
میلاد مولامون علی...شبیه هم بود ولی بازم سرش دعوا داشتیم...
باسه من خوشگل تره....نه باسه من خط هاش قشنگ تره...
.وای خدا باسه اون نجف بودو و باسه من گوشه ی اتاقم که بعضی وقت ها...
نگاهی بش مینداختم...اشکامو باش پاک میکردم...درد و دلامو بش میگفتم....
داده بود به دوستش باسه تبرک ...ولی انگار امانت بود ....
از مولامون گرفته بود...به خودشم پس داده بود
چفیه مشکیمو در اووردم...فرشته کوچولو رو صدا کردم...با یه هیجانی اومد سمتم.....
.چفیه ی سردمو روی شونه ی گرمش انداختم....نگاه گرمش با نگاه سردم دوخته شده بود...
دستای سردم هنوز روی شونه ی گرمش بود....ذوقی توی اون چشاش حلقه زده بود که ....
وای نمیتونستم نگاهمو از اون صورت مظلومش بردارم...هیجانی داشت انگار که میخواست پر بکشه....
شهادت ای شهادت ناز شصتت پرستو کن مرا قربان دستت
یاد تابلوی همون ابتدای شلمچه افتادم......نوشته بود
(چفیه ... نشانه ی شهادت)
سنگینی بغضم جلو نفسامو گرفته بود دیگه نمیتونستم دووم بیارم....اون برادر من نبود..
.از گوشت و خون من نبود ..ولی دلم نمی اومد دستمو از شونه های گرمش بردارم...
یه نگرانی.... شده بود منگنه ی شونه ی اونو دستای من ...
یعنی اون خواهرا ..اون مادرا چه جوری دووم اووردن....
چه جوری اون سنگینی نگاهارو تحمل کردن...خیلی از همین نگاها هم چال شدن ..
و جاشونو به سبکی این زندگی آسفالتی دادن...
یه دفعه گفت:
بچه بسیجی هارو دیدی .........................میگن یا علی
یه نگاهی بش کردمو گفتم .....................گفتم......یا علی
دووید و رفت ....برگشت دستشو اوورد بالا وگفت ....یا علی
یاد زمزمه ی همیشگیم افتادم
یا مولا میشه به دل مرده ی ماهم نگاه کنی..
این دلمونو زنده کنی..فرشته ها بگن ایشاالله......
حالا همین فرشته ی کوچولو با ذکر یا علیش دل مرده ی منو زنده کرد.....
همین چفیه ی گرم شده همدم همیشگیم....این چفیه و اون عطر یادگاریو ...
پ ن : دلم میخواد اون نگاهارو زنده کنم....(برگشت شود به چند خط بالا تر)
اینقدر این زمین سنگی رو بکنم ..تا بکشمش بیرون
پ ن : روی آیینه اتاقم نوشتم.....(خواهرم حجاب تو کوبنده تر از سرخی خون من است)
دوست داشتی تو هم بنویس
در پناه خود خدا
التماس دعا از نوع داغونش
یا علی
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 6:24 عصر روز پنج شنبه 87 آبان 9
بسم الله
سلام
به دعوت دوستان وارد این موج ضد بهاییت شدیم دعوت که چه عرض کنم.تا کچل کردن پیش رفت....امان از دست بعضی ها
این که فرقه وهابیت چگونه به وجود آمد و عقایدشون چیه و این حرف ها رو میتونید توی این اینجا بخونید
اینم سایت رسمی وهابیت است
اما اصل مطلب:
آیین وهابیت بر اساس عملکرد، عقاید و باورهای شیخ محمد بن عبدالوهاب شکل گرفت. امروزه نیز این فرقه بر عقاید شیخ محمد و دیگر رهبران آن پافشاری می نمایند.
عقاید:
فرقه وهابیه مبتنی بر اصول و عقایدی است که به بعضی اشاره می شود:
- وهابیها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که اموری را ترک کند، از جمله:
به هیچ یک از رسولان و اولیا توسّل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک می باشد،......... از این رو وهابیان زیارت قبر پیامبر و ائمه(ع) را جایز نمی دانند و معتقدند هر کس از پیامبرطلب شفاعت کند، مانند این است که از بتها شفاعت خواسته است.)
- از مسائل دیگری که وهابیان دربارة آن حساسیت خاصی دارند، تعمیر قبور و ساختن بنا روی قبر پیامبر و اولیای الهی و صالحان است. برای نخستین بار این مسئله را "ابن تیمیه" و شاگرد معروف او "ابی القیم" عنوان کرد و بر تحریم ساختن بنا و لزوم ویرانی آن فتوا داده اند.)
بر همین اساس سعودیها هنگامی که در سال 1344 هجری بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که برای تخریب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر مستمسکی به دست آورند و اقدام نمایند.)
- وهابیان بر این باورند که مسلمانان در طی قرون، از آیین اسلام منحرف شده اند و در دین خدا بدعتهایی نهاده اند که با شرع اسلام مخالف می باشد. بر این اساس باید از اصولی که پیامبر(ص) تعیین کرده است، پیروی نمود.
بنابر عقاید وهابیان، هیچ کس حق ندارد به رسول خدا سوگند یاد کند و از الفاظی مانند: به حق محمد و ... استفاده نماید، زیرا قسم خوردن به دیگران و درخواست حاجت از غیر خداوند با آیات قرآن منافات دارد: «فلا تدعوا مع الله احداً».)
- نیز معتقدند : تشییع جنازه و سوگواری حرام است؛ زیرا ارواح اموات کاری نمی توانند بکنند و در امور دنیوی و اخروی نمی توانند دخالت داشته باشند.)
- وهابیان معتقدند القابی را که بر عزت و احترام دلالت دارند، در مورد انسانها نباید به کار برد و ناصواب است؛ زیرا احترام و تعظیم تنها شایسته خداوند است.
- وهابیون به جنگ با دیگر فرقهها و مذاهب اسلامی معتقد هستند و مدعی اند باید به آیین وهابیت در آیند، یا جزیه دهند، از این رو همیشه مسلمانان دیگر را به کفر متهم نموده، اموال و نوامیس بقیه را حلال می دانند. آنان می گویند که هر کس مرتکب گناه کبیره شود، کافر است.)
1. جعفر سبحانی، آیین وهابیت، ص 24 ـ 29.
2. احمد مبلغی، تاریخ ادیان، ج 3، ص 1429.
3. همان.
4. آیین وهابیت، ص 38؛ رضا برنجکار، آشنایی با فِرَق و مذاهب اسلامی، ص 146.
5. آیین وهابیت، ص 38.
6. تاریخ ادیان، ص 1430.
7. جن (72) آیه 8.
8. تاریخ ادیان، ص 1430.
9. همان، ص 1431.
همین
خیلی التماس دعا
و..
در پناه خود خدا
یا علی
نویسنده » کوثر1،کوثر2و ... . ساعت 11:43 صبح روز سه شنبه 87 مهر 23